کد مطلب:148730 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

عمر بن سعد و مشاور مذهبی او
در شب دهم محرم سال شصت و یكم هجری كه وقایع مذكور در فصول قبل در كربلا اتفاق افتاد (شیث بن ربعی) مشاور مذهبی حاكم عراقین كه در آن شب در كربلا بود آخرین تمهید را برای آسوده خاطر كردن (عمر بن سعد) فرمانده سپاه بین النهرین بكار بست.

دیدیم كه عمر بن سعد میل نداشت كه در ماه محرم قاتل حسین (ع) شناخته شود و در غروب روز نهم با حسین (ع) ملاقات كرد كه او را از مقاومت منصرف نماید. او از كشتن نوه محمد بن عبدالله (ص) بیم نداشت ولی از این بیمناك بود كه در ماه محرم كه ماهی (حرام) به شمار می آمد با حسین (ع) بجنگد چون گفتیم كه اعراب از جنگیدن در ماه های حرام می ترسیدند و بیم داشتند كه دچار كفاره آن جنگ شوند یعنی یك بدبختی بزرگ بر آن ها هبوط كند. حاكم عراقین به طوری كه نوشته اند برای آسوده خاطر كردن عمر بن سعد مشاور مذهبی خود (شبث بن ربعی) را به كربلا فرستاد تا به فرمانده سپاه بفهماند كه حسین یك مرتد حربی است و جنگ كردن با او در ماه محرم واجب می باشد. اما عمر بن سعد در باطن احساس ناراحتی می كرد چون نمی توانست خود را قائل نماید كه حسین یك مرتد حربی است. واضح است كه عمر بن سعد مثل حر بن یزید


ریاحی حسین را طرفدار حق نمی دانست و مخالفت وی را با خلیفه زمان، تصویت نمی كرد. عمر بن سعد وقاص حسین را به مناسبت مخالفت با خلیفه زمان مستوجب قتل می دانست. اما نمی توانست او را كافر حربی بداند برای این كه حسین (ع) شمشیر از نیام نكشیده بود. لذا از روزی كه وارد كربلا شد تا شب دهم محرم سال شصت و یكم هجری كوشید كه حسین (ع) را وادار كند كه عزم خود را تغییر بدهد و خلافت یزید بن معاویه را بپذیرد و به قول مسلمین قرون اولیه اسلام با وی بیعت كند. عمر بن سعد می دانست كه وی مسئول قتل حسین (ع) خواهد بود چون وقتی كسی فرمانده یك سپاه باشد، و فرمان حمله را صادر كند مسئول قتل كسانی كه كشته می شوند اوست نه سربازانش پسر سعد وقاص از این كه مسئول قتل حسین (ع) خواهد شد نمی ترسید چون به تشخیص او، حسین (ع) به مناسبت مخالفت با خلیفه بایستی كشته شود اما می ترسید كه در ماه محرم وی را به قتل برساند. قبل از اعراب هم بعضی از قوام در جنگ كردن در بعضی از ایام می ترسیدند و (ژول - سزار) قیصر كه در سال چهل و چهار قبل از میلاد كشته شد در ماه دهم سال رومی نمی جنگید و تمام جنگ ها را طوری اداره می نمود كه قبل از ماه دهم به پایان برسد. سزار نه فقط از جنگ كردن در ماه دهم می ترسید و از آن پرهیز می كرد بلكه بعد از هر پیروزی، كفاره می داد و عقیده داشت هر كس كه نائل به یك پیروزی بزرگ می شود باید كفاره بدهد و گرنه دچار بدبختی خواهد شد. (شبث بن ربعی) در شب دهم محرم سال شصت و یكم برای این كه عمر بن سعد را آسوده خاطر كند متوجه موضوعی شد كه تا آن موقع به آن توجه نكرده بود و نزد عمر بن سعد رفت. فرمانده سپاه از او پرسید آیا با من كاری داری؟ شبث بن ربعی گفت امده ام كه تو را از لحاظ جنگ با حسین (ع) در این ماه آسوده خاطر كنم. عمر بن سعد گفت تو مرا آسوده خاطر كرده ای و آن چه باید بگوئی به من گفتی، شبث بن ربعی اظهار كرد من امشب متوجه موضوعی شدم كه تا این موقع متوجه آن نگردیده بودم. عمر بن سعد پرسید آن موضوع چیست؟ شبث بن ربعی اظهار كرد كه من امشب متوجه شدم كه این ماه، كه در آن هستیم ماه محرم نیست. عمر بن سعد لحظه ای با حیرت گوینده را نگریست چون تصور كرد كه او دچار اختلال حواس شده و پرسید چگونه این ماه كه در آن هستیم محرم نمی باشد. شبث بن ربعی گفت این ماه صفر است و ماه محرم ماه دیگر می باشد. عمر بن سعد گفت اگر میل داری كه حرف بیهوده بزنی موقع دیگر را انتخاب كن و امشب من حال شنیدن حرف های بیهوده را ندارم. شبث بن ربعی جواب داد من حرف بیهوده نمی زنم و این ماه كه ما در آن هستیم ماه صفر است و ماه دیگر كه امروز صفر خوانده می شود ماه حرام به شمار می آید و در گذشته اسم این دو ماه صفر بود و به ماه اول كه امروز محرم نام دارد می گفتند صفر اول و ماه دیگر را صفر دوم می خواندند و صفر دوم كه امروز هم صفر نام دارد حرمت داشت نه صفر اول. عمر بن سعد گفت خداوند در قرآن این ماه را حرام كرده است. شبث بن ربعی گفت خداوند در قرآن اسم ماه های حرام را نبرده و فقط


گفته كه در ماه های حرام نباید جنگید و تو می دانی كه راجع به حرمت ماه رجب اختلاف وجود دارد و بعضی گفته اند كه ماه شوال ماه حرام می باشد [1] .

عمر بن سعد گفت از آن اختلاف نظر اطلاع دارم. شبث بن ربعی گفت چون اسامی ماه های حرام در قرآن ذكر نشده و نظر به این كه این ماه در گذشته موسوم به صفر اول بوده و حرمت نداشته لذا تو می توانی در این ماه با هر كس كه میل داری بجنگی. عمر بن سعد گفت من فهمیدم كه تو حرفی بیهوده می زنی چون به فرض این كه این ماه كه در گذشته موسوم به صفر اول بوده حرمت نداشته چون پیغمبر ما، بعد از آوردن اسلام آن را جزو ماه های حرام دانسته لذا ما هم باید این ماه را ماه حرام بدانیم. من با این كه می دانم این ماه، حرام است از لحاظ جنگ با حسین تردیدی به خود راه نداده ام و فردا او را دستگیر خواهم كرد یا خواهم كشت و سرش را برای حاكم عراقین خواهم فرستاد. قسمت اخیر گفته عمر بن سعد از بیم حاكم عراقین بود و چون حدس می زد كه شبث بن ربعی ممكن است اظهارات او را به اطلاع عبیدالله بن زیاد برساند، چنین نشان می داد كه از جنگ كردن با حسین در ماه محرم ابا ندارد در صورتی ك در باطن از جنگیدن در ماه محرم می ترسید. اما از حاكم عراقین بیشتر وحشت داشت و به همین جهت روز دهم محرم اولین تیر كه از طرف سپاه بین النهرین به سوی كاروان حسین (ع) رها شد از طرف عمر بن سعد بود و او هنگام تیر انداختن تمام سران سپاه خد را كه اطرافش بودند به شهادت گرفت و گفت همه ببینید كه جنگ با حسین (ع) را من اول شروع می كنم و اولین تیر را من به سوی او می اندازم و شما باید این موضوع را در حضور حاكم عراقین تصدیق كنید و شهادت بدهید. چون عبیدالله بن زیاد به طوری كه گفتیم نسبت به عمر بن سعد ظنین شده بود و فكر می كرد كه وی در باطن طرفدار حسین (ع) است و آن مرد می خواست آن سوء ظن از بین برود. آخرین تمهید (شبث بن ربعی) موثر واقع نگردید اما در وضع حسین (ع) تغییری حاصل نشد زیرا عمر بن سعد مصمم بود كه روز دیگر با


حسین بجنگد و او را به قتل برساند یا اسیر كند و اگر شبث بن ربعی می توانست فرمانده سپاه را قائل نماید كه در آن ماه جنگ مجاز است عزم عمر بن سعد برای جنگیدن با حسین (ع) جزم تر می گردید.


[1] (ادوار - مونته) استاد زبان عربي در دانشگاه (ژنو) و مترجم جديد قرآن به زبان فرانسوي نيز شرحي راجع به ماه هاي حرام نوشته و ماه دهم قمري يعني ماه شوال را ماه حرام معرفي كرده است در صورتي كه در قسمتي از منابع شرقي نوشته شده كه ماه رجب ماه حرام يعني چهارمين ماه حرام است و مترجم خود را براي اظهار نظر كردن راجع به يك موضوع مذهبي اسلامي صالح نمي داند و فقط علماي محترم مذهبي براي اظهار نظر راجع به اين موضوع صالح مي باشند ولي ماه شوال قبل از ماه ذي قعده است در صورتي كه ماه رجب با ماه ذيقعده سه ماه فاصله دارد و آيا نمي توان انديشيد كه چهار ماه حرام بايستي پشت هم قرار مي گرفت كه اعراب در آن چهار ماه نجنگند و اگر نظريه پروفسور ادوارد - مونته راجع به اين كه ماه شوال چهارمين ماه حرام (و در واقع اولين ماه آن) مورد توجه قرار بگيرد، ديده مي شود كه چهار ماه حرام، پشت هم واقع مي گردد و در آن چهار ماه كه يك سوم سال مي شد، اعراب شمشير از غلاف نمي كشيدند و آن چه مرتجم در اين خصوص مي گويد فقط يك حدس است و به طوري كه عرض شد فقط علماي محترم مذهبي صالح هستند كه راجع به اين موضوع اظهار نظر كنند - مترجم.